شاید اینجا هم قرار است باران ببارد
به نام پروردگاری که بی کران می بخشد
و ما چه حسابگرانه تسبیح میگوییم,
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
باران میبارد چشم های خیس و نمناکم را به رحمت الهی دوخته بودم مگر ذره ای از این باران نصیب بنده ای گردد که تسبیح گویان به استقبال باران آمده است ولی گویا خدا مرا نمیبیند یا صدای سبوح قدوس رب الملائکه و روح مرا نمی شنود, خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااا آیا صدایم را میشنوی؟
کاش می شد به او بفهمانیم که چترش هنوز باز است